بررسی حجیت قول لغوی در علم اصول
یا حجیت گفتار و نظرات زبان شناسان و آگاهان به زبان عربی. مقصود از این اصطلاح در اصول فقه امامیه بررسی اختلاف نظری است که میان اصولیین امامیة دربارهی ارزش اظهار نظرهای ملغوی دربارهی
نویسنده: محمدرضا انصاری
یا حجیت گفتار و نظرات زبان شناسان و آگاهان به زبان عربی. مقصود از این اصطلاح در اصول فقه امامیه بررسی اختلاف نظری است که میان اصولیین امامیة دربارهی ارزش اظهار نظرهای ملغوی دربارهی کلمات و الفاظ زبان عربی شده است. رأی مشهور میان اصولیین امامیه بر این است که گفتهها و نظرات لغویین دارای حجت و اعتبار و نفوذ شرعی است و میتوان با اعتماد بر آنان معانی واقعی وضع شده برای الفاظ و کلمات را کشف کرده و بدست آورد. آن چه را که لغویین نیز در لغت نامههای خود آوردهاند در حقیقت چیزی جز مجموعهی استعمالات عرف عربها از این کلمات و الفاظ نمیباشد، و با توجه به اینکه استعمالات اعم است از حقیقت و مجاز، از این رو شخص اصولی را برای یافتن معنای واقعی که بر اساس آن بتواند حکم واقعی را صادر کند یا مشکل روبرو مینماید. در برابر گروهی دیگر از اصولیین معتقد به عدم حجیت قول آنان هستند، اینان استدلال میکنند روش این لغویین در تدوین لغت نامههای خود، یافتن و جمعآوری و دستهبندی بیشترین معانی ممکنه برای یک لفظ در میان عربها است که او آنها را شنیده و عربها آنها را استعمال میکردهاند، اعم از این که این معانی و استعمالات حقیقی باشند یا مجازی. از این رو هنگام جستجو دربارهی معنای واقعی و حقیقی یک لفظ نمیتوان به لغت اعتماد کرد. البته لغت نامه معانی نزدیک به معنای واقعی را نشان میدهد، لیکن آن چه را که اصولی در پی یافتن آن است در پیش رو نمیگذارد. لیکن اگر برای اصولی با رجوع و جستجو به لغت نامه علم و یقین به معنای واقعی فراهم آمد، بیتردید گفتهی لغوی برای او حجت بوده و قابل اعتماد میگردد.
ریشهی این بحث نشأت گرفته از مشکلاتی است که یک فقیه و اصولی هنگام بررسی آیات و روایات با آن روبرو میگردد. یک فقیه و اصولی برای استنباط احکام شرعی نیاز مبرمی به فهم آیات و روایات دارد و در بسیاری از این روایات و احادیث کلمات و اصطلاحاتی آمده است که معانی واقعی آنها هنگام صدور حدیث از امام (علیه السلام) برای شنوندگان و خوانندگان حدیث و عرف آن روزگار مأنوس و آشنا بوده است، لیکن امروزه و پس از گذشت قرنها و تغییر و تحولات جوامع و زبانها، معانی واقعی آنها مشتبه و مردد میان تعدادی دیگر از معانی گردیده که بعدها مورد استعمال و استفاده قرار گرفته است. آن چه را که لغویین نیز در لغت نامههای خود آوردهاند در حقیقت چیزی جز مجموعهی استعمالات عرف عربها از این کلمات و الفاظ نمیباشد، و با توجه به اینکه استعمالات اعم است از حقیقت و مجاز، از این رو شخص اصولی را برای یافتن معنای واقعی که بر اساس آن بتواند حکم واقعی را صادر کند یا مشکل روبرو مینماید.
مشهور اصولیین امامیه با اعتماد بر سه دلیل، حکم به حجیت قول لغوی کردهاند که عبارتند از: 1) اجماع اصولیین امامیه بر ترتیب اثر دادن و رفتار بر طبق گفتهی لغویین در کتابهای لغت نامه؛ 2) بناء عقلاء، و این که مردمان آگاه و عاقل همواره برای رفع مشکلات خود و دریافت و درک معانی واقعیهی کلمات و الفاظ به لغت نامههای لغویین مراجعه کرده و به اظهار نظرهای آنان و فهم آنان از زبان و الفاظ و تشخیص آنان میان معانی حقیقی و مجازی اعتماد میکنند؛ 3) حکم عقل، این است که عقل مجرد، حکم به لزوم مراجعهی جاهل به عالم میکند، از این رو همواره مردمان ناآگاه و ناآشنا به حکم یا موضوع دارای حکم، به افراد آگاه در آن رشته مراجعه کرده و بر پاسخ آنان ترتیب اثر داده و بدان اعتماد کرده و رفتار میکنند، و با توجه به این که شرع خود عاقل بوده به شیوه و روش مردمان عاقل رفتار مینماید و کلیهی احکام صادره از سوی او نیز بر طبق ملاک میباشد، از این رو فقیه و اصولی میتواند در مشکلات لغوی خود به گفتار لغویین که آگاه در استعمالات و وضع کلمات و الفاظ و مفاهیم و معانی واقعیّه و مجازیه هستند مراجعه کرده، و قول آن لغوی برای او حجت خواهد بود.
کتابنامه :
فرائد الاصول، 74؛ کفایة الاصول، 286؛ الذریعة الی اصول الشریعة، 13/1؛ اجود التقریرات، 96/2؛ فوائد الاصول، 142/3؛ مصباح الاصول، 131/2؛ منتقی الاصول، 223/4؛ اصول الفقه مظفر، 125/2.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
ریشهی این بحث نشأت گرفته از مشکلاتی است که یک فقیه و اصولی هنگام بررسی آیات و روایات با آن روبرو میگردد. یک فقیه و اصولی برای استنباط احکام شرعی نیاز مبرمی به فهم آیات و روایات دارد و در بسیاری از این روایات و احادیث کلمات و اصطلاحاتی آمده است که معانی واقعی آنها هنگام صدور حدیث از امام (علیه السلام) برای شنوندگان و خوانندگان حدیث و عرف آن روزگار مأنوس و آشنا بوده است، لیکن امروزه و پس از گذشت قرنها و تغییر و تحولات جوامع و زبانها، معانی واقعی آنها مشتبه و مردد میان تعدادی دیگر از معانی گردیده که بعدها مورد استعمال و استفاده قرار گرفته است. آن چه را که لغویین نیز در لغت نامههای خود آوردهاند در حقیقت چیزی جز مجموعهی استعمالات عرف عربها از این کلمات و الفاظ نمیباشد، و با توجه به اینکه استعمالات اعم است از حقیقت و مجاز، از این رو شخص اصولی را برای یافتن معنای واقعی که بر اساس آن بتواند حکم واقعی را صادر کند یا مشکل روبرو مینماید.
مشهور اصولیین امامیه با اعتماد بر سه دلیل، حکم به حجیت قول لغوی کردهاند که عبارتند از: 1) اجماع اصولیین امامیه بر ترتیب اثر دادن و رفتار بر طبق گفتهی لغویین در کتابهای لغت نامه؛ 2) بناء عقلاء، و این که مردمان آگاه و عاقل همواره برای رفع مشکلات خود و دریافت و درک معانی واقعیهی کلمات و الفاظ به لغت نامههای لغویین مراجعه کرده و به اظهار نظرهای آنان و فهم آنان از زبان و الفاظ و تشخیص آنان میان معانی حقیقی و مجازی اعتماد میکنند؛ 3) حکم عقل، این است که عقل مجرد، حکم به لزوم مراجعهی جاهل به عالم میکند، از این رو همواره مردمان ناآگاه و ناآشنا به حکم یا موضوع دارای حکم، به افراد آگاه در آن رشته مراجعه کرده و بر پاسخ آنان ترتیب اثر داده و بدان اعتماد کرده و رفتار میکنند، و با توجه به این که شرع خود عاقل بوده به شیوه و روش مردمان عاقل رفتار مینماید و کلیهی احکام صادره از سوی او نیز بر طبق ملاک میباشد، از این رو فقیه و اصولی میتواند در مشکلات لغوی خود به گفتار لغویین که آگاه در استعمالات و وضع کلمات و الفاظ و مفاهیم و معانی واقعیّه و مجازیه هستند مراجعه کرده، و قول آن لغوی برای او حجت خواهد بود.
کتابنامه :
فرائد الاصول، 74؛ کفایة الاصول، 286؛ الذریعة الی اصول الشریعة، 13/1؛ اجود التقریرات، 96/2؛ فوائد الاصول، 142/3؛ مصباح الاصول، 131/2؛ منتقی الاصول، 223/4؛ اصول الفقه مظفر، 125/2.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}